Tuesday, November 29, 2016

مریم رجوی: فراخوان به عدالت و محاکمه عاملان جنایت علیه بشریت در ایران و سوریه

مریم رجوی: فراخوان به عدالت و محاکمه عاملان جنایت علیه بشریت در ایران و سوریه

آقای نخست‌وزیر غزالی، خانم‌ها و آقایان وزیران،
خانم‌ها و آقایان سناتورها و شهرداران،
حقوقدانان محترم، سخنگویان و فرستادگان ملت بزرگ سوریه و حلب قهرمان! به‌همه‌ شما درود می‌فرستم.
این اجتماع را در حالی برگزار می‌کنیم که جنبش مقاومت، از پروژه بزرگ خود سرفراز و پیروز بیرون آمده است. منظورم انتقال امن و سالم اعضای مجاهدین از لیبرتی به اروپاست. یعنی انتقال بخش مهمی از پیکره جنبش آزادی مردم ایران.
در این کار خطیر، مقاومت ما، خواست و اراده رژیم ولایت فقیه را شکست داد. توطئه‌های متعدد اطلاعاتی و سیاسی رژیم شکست خورد. حمله‌های تروریستی و موشک‌بارانهای متعدد به‌جایی نرسید و همین موفقیت یکی از مهم‌ترین نشانه‌های دوران ضعف و زوال رژیم آخوندهاست
.
حالا آخوندهایی که برای از بین بردن تمامی مجاهدین در لیبرتی طرح‌های دور و دراز داشتند، کور و بور شده‌اند و روزی نیست که درباره خطر احیای مجاهدین در داخل ایران، برای هم روضه نخوانند. اما در مقابل، فولاد آبدیده مجاهد خلق، یعنی همان مجاهدان دوران پایداری ۱۴ساله و سرداران و قهرمانان اشرف و لیبرتی، با اراده‌یی صدبار محکمتر و با چشم‌اندازی صدبار روشن‌تر و پرشورتر وارد دوران جدید یعنی دوران پیشروی شده‌اند.
هم‌چنان که مسعود گفت «مجاهد همیشه مجاهد است. از اوین تا اشرف، و لیبرتی و هرکجای دیگر؛ یک رزمنده آزادی است و جزیی از ارتش بزرگ آزادی ملت ایران مقاوم و سرسخت و استوار؛ در هر شرایطی، در هر زمانی و در هر مکانی».
از یاد نبرده‌ایم و همیشه در برابر چشمان خود داریم ۱۴۱ زن و مرد شجاع و والایی را که در اثر حمله‌های جنایتکاران فرستاده خامنه‌ای و مالکی به‌شهادت رسیدند. همچنین ۹ مجاهد خلق که به گروگان گرفته شدند. ارجاع پرونده این کشتارها به دادگاه جنایی بین‌المللی و همچنین پیگیری دارایی به‌غارت‌رفته اشرفی‌ها بخشی از حقوق ملت ایران است و ما غیرممکن است که از احیای این حقوق حقه دست برداریم.

دوستان عزیز!
از نشانه‌های دوران اعتلای مقاومت، بالا گرفتن اعتراضها و اعتصاب‌های مردم، در تهران و شهرهای بزرگ است.
گاهی در یک هفته ده بار مردم معترض در برابر مجلس آخوندها جمع می‌شوند. گروه‌هایی از بازاریان در چند شهر اعتصاب کرده‌اند، دانشجویان در دانشگاهها اجتماعات اعتراضی برپا می‌کنند، زندانیان سیاسی در زندان اوین و زندان گوهردشت کرج و زندانهای سایر شهرها به‌ اعتصاب‌غذا دست می‌زنند. و کسانی که بر اثر غارتگری مؤسسات مالی آخوندهای حاکم، دارایی خود را از دست داده‌اند، در برابر مراکز دولتی تظاهرات می‌کنند. اخیراً وزیر کشور کابینه روحانی فاش کرد که تنها در مشهد، ۲۰۰ بار گروه‌های مردم در اعتراض به‌همین غارت‌گریها به‌ خیابانها آمده‌اند.
این فریادها متوجه اساس رژیم است. مشکل فقط اخراج‌های ظالمانه نیست، مشکل فقط حقوق‌های پرداخت‌نشده نیست مشکل فقط انواع تبعیض‌ها و سرکوب‌ها نیست. اصل مشکل، وجود حاکمیتی است که دائماً مصیبت و فساد و ویرانی تولید می‌کند. زبان حال مردم ما این است:‌ این وضعیت باید تغییر کند؛ از استبداد و فقر و عقب‌ماندگی به جانب آزادی و پیشرفت و رفاه.

امروز آخوندهاـ از هر دو جناح رژیم‌ـ در مهم‌ترین هدف‌های خود بر سر توافق اتمی شکست خورده‌اند. همه به‌یاد دارند که شش قدرت جهان به‌خصوص آمریکا تا چه اندازه در مذاکرات اتمی در برابر این رژیم، کوتاه آمدند. و به یک قدم عقب‌نشینی رژیم اکتفا کردند.
در همان موقع من بارها نسبت به این امتیازهای ناموجه عدم اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت و جمع نکردن پروژه ضد ملی اتمی رژیم هشدار دادم. اما همین توافق که می‌توانست فرصتی برای عبور رژیم از بحرانهایش باشد؛ امروز نتیجه معکوس داده است.
از یک‌طرف خامنه‌ای آن‌را «خسارت محض» توصیف می‌کند؛ از طرف دیگر وعده‌های روحانی درباره دوران پس از برجام، پوچ از آب درآمده است.
یک سال پس از لغو تحریم‌ها، گرسنگی و فقر، بیش از گذشته، زندگی مردم را در هم‌ می‌کوبد. همزمان، انواع تناقض‌های درونی و بیرونی، فسادهای مالی، افتضاحات اخلاقی و تصفیه‌حساب باندهای درونی رژیم سرباز کرده است و امروز آخوندها دیگر قادر نیستند مثل گذشته کنترل‌ تمام عیاری بر باندهای درونی خود و بر اعتراضهای اجتماعی اعمال کنند.
در نتیجه، آخوندها به‌چنان تنگنایی افتاده‌اند که خودشان نسبت به‌بی‌آیندگی رژیم اعلام خطر می‌کنند. اما مردم ما با اعتراضهای روزانه، در حال مشق و تمرین‌اند. چه چیزی را تمرین می‌کنند؟ سرنگونی رژیم ولایت فقیه و قیام بزرگ برای آزادی.
در چنین شرایطی، رژیم تلاش می‌کند نظام شکست‌خورده مماشات غرب در قبال حکومت ولایت فقیه را حفظ کند. آنها خواهان ادامه سیاستی از سوی دولتهای غرب و مشخصاً آمریکا و اتحادیه اروپا هستند که در سال‌های گذشته، کمک‌کار بقای استبداد مذهبی در ایران و جنگ‌افروزی و تروریسم در منطقه بوده است.
اکنون که پس از انتخابات آمریکا، دولت تازه‌یی آغاز به‌کار می‌کند، مردم ایران، مقاومت ایران و ملتها و کشورهای منطقه انتظار دارند که در سیاست سه دهه اخیر به‌ویژه ۱۶سال گذشته ایالات متحده، تجدید نظر شود.
سیاست آمریکا در مورد ایران و منطقه در این دوران، بر محور نزدیکی به ‌آخوندها تنظیم شده بود و فجایع ناشی از آن بی‌شمار است. از عراق ویران و پریشان و سوریه غرقه به‌خون، تا بستن راه تغییر در ایران.
بی‌جهت نیست که آخوندهای حاکم، از پایان این دوره که آن را دوره طلایی توصیف می‌کنند این‌همه می‌ترسند. دستاوردهای باد‌آورده آخوندها از سیاستهای غلط آمریکا تا آنجا برای تحکیم قدرت ننگین‌شان تعیین‌کننده بوده است که امروز به صراحت می‌گویند کابینه جدید آمریکا می‌تواند کابینه وحشت باشد.
این ترس و وحشت به‌حدی بود که خامنه‌ای گفت: «ما فکر می‌کنیم که چگونه باید کشور را از مشکلات احتمالی عبور داد».
در آن طرف مأموران و لابی‌های رژیم هم به ‌تکاپو افتاده‌اند که شاید مانع این تحول شوند یا آن‌را به‌تأخیر بیندازند.
راستی تا آنجا که به‌ عامل خارجی مربوط می‌شود چه چیزی بیشتر از مماشات دولت آمریکا کمک‌کار رژیم ولایت فقیه بوده است؟ به آنچه گذشت نگاه کنیم:
-بمباران و خلع‌سلاح مجاهدین در عراق که مهم‌ترین خواست آخوندها بود،
-راه باز کردن برای پاسداران که به‌تدریج عراق را اشغال کنند،
-میدان دادن به‌این رژیم که عراق را سکوی پرش تروریسم و جنگ‌افروزی خود در منطقه کند،
-نقض تعهد نسبت به ‌حفاظت و امنیت مجاهدان اشرف و لیبرتی،
-سکوت و بی‌عملی نسبت به ‌قتل‌عام‌های مکرر علیه مجاهدین،
-دست دراز کردن به‌سوی استبداد مذهبی در هنگام قیام‌ مردم ایران برای آزادی و امتیاز دادن به‌رژیم ایران در مذاکرات اتمی.
مگر سرکوب مردم عراق و سوریه توسط آخوندها، باعث رشد گروه داعش نشد؟ مگر باز گذاشتن راه لشکرکشی‌های پاسداران به ‌سوریه این همه فاجعه ایجاد نکرده است؟ از ویرانی یک کشور و کشتار صدها هزار نفر، تا موج میلیونی پناهندگان و تروریسم و ناامنی در قلب اروپا و آمریکا.
ما از سال‌ها پیش گفته‌ایم و باز تکرار می‌کنیم که مهم‌ترین اشتباه آمریکا در منطقه‌ ، استمالت از آخوندهای حاکم است. از این به ‌بعد، آمریکا به‌هر میزان که از این سیاست فاصله بگیرد، منطقه به سمت صلح و آرامش خواهد رفت. کما این‌که اتحادیه اروپا به‌میزانی می‌تواند بر وضعیت ایران و کل منطقه تأثیر مثبت بگذارد که روابط سیاسی و تجاری خود با این رژیم را به‌توقف اعدامها منوط کند.
اجازه بدهید خلاصه کنم که انتظار ما و مردم ما و ملت‌های منطقه از جامعه جهانی چیست؟ خواست ما فقط این است که سیاست امتیاز دادن به‌رژیم ولایت فقیه را متوقف کنید. خواست ما این است که سکوت و بی‌عملی در مقابل جنایات این رژیم در ایران و منطقه دیگر نباید ادامه پیدا کند. به‌جای آن، مبارزه مردم ایران را برای کسب آزادی محترم بشمارید.
دوستان عزیز!
همزمان با شدت‌گرفتن تنشهای داخلی و بین‌المللی رژیم، جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتل‌عام‌شده نیز، آخوندها را در داخل و خارج ایران به‌چالش کشیده است. در ماه‌های اخیر، مقاومت ایران، با اتکا به ‌تلاش اعضا و هوادارانش در داخل ایران به‌ اسامی تاکنون منتشر نشده شهیدان و نیز اطلاعاتی درباره هویت قاتلان دست پیدا کرده که بخشی از آن به‌اطلاع عموم رسیده است.
در سطح بین‌المللی، «کمیته عدالت برای قربانیان قتل‌عام سال ۶۷» در ژنو، آغاز کار خود را اعلام کرد.
ثبت رسمی قطعنامه مشترک کنگره آمریکا در محکومیت قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، و همچنین فراخوانهای گروه‌های پارلمانی متعدد در سراسر اروپا همه و همه گام‌های ارزشمندی است که امیدوارم با سرعت هرچه بیشتر پیش برود و به نتیجه نهایی برسد.
این دادخواهی، اساس استبداد مذهبی را هدف قرار داده. به‌همین دلیل، رژیم ولایت فقیه در برابر آن شکننده است. این دادخواهی بیدارکننده و فراخوان‌دهنده به‌همه سرکوب‌شدگان است. باید روشن شود در کهریزک یعنی شکنجه‌گاه اختصاصی خامنه‌ای، به‌خصوص در سال ۸۸ چه گذشت و چه بر سر جوانان زندانی آوردند و ماجرای پزشکانی که در ارتباط با کهریزک کشته شدند، چه بود.
جنایت‌های جنگی در خلال جنگ هشت ساله خمینی، اعدام جریان‌وار هموطنان عرب، کشتار دسته‌دسته از هموطنان سنی و مردم مظلوم بلوچ و کرد، ماجرای هموطنان بهایی و مسیحی که به‌خاطر عقایدشان سرکوب می‌شوند. و قتل‌های زنجیره‌یی در دهه۷۰.
بله، همه پرونده‌های این سه دهه باید گشوده شود. در حاکمیت آخوندها، ناله‌های بسیاری در گلوها شکسته شده، خونهای بسیاری به‌ناحق ریخته شده و حق‌های بی‌شماری پایمال شده است. حالا زمان دادخواهی است، یعنی زمان احیای همه آن خون‌ها و حق‌ها و البته بالاترین حق، که حق آزادی و حاکمیت مردم ایران است.
در کانون این دادخواهی، به‌زیر کشیدن بی‌دادگران است. حرف اصلی این دادخواهی، سرنگونی تمامیت ولایت فقیه است. و این هدف اصلی مردم ایران است و می‌توان و باید به‌آن دست یافت.
دوستان عزیز!
اکنون خامنه‌ای بیش از همیشه، قدرت پوسیده خود را به ‌کشتار مردم سوریه گره زده است. او تلاش کرد ادامه این اشغالگری و خونریزی را با یاوه‌هایی مثل دفاع از حرم توجیه کند، اما شکست خورد. او امروز حتی در متحد کردن باندهای داخلی رژیم بر سر ادامه این جنگ کثیف، شکست خورده است. جنگ در سوریه، به ‌مردم ایران و به منافع ایران، هیچ ربطی ندارد.
می‌بینید که از تظاهرات هزاران ایرانی برای بزرگداشت کورش در پاسارگاد، این صدا شنیده می‌شود که نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران. یعنی همه می‌دانند که جنگ‌افروزی ولایت فقیه در عراق و سوریه و یمن، برای حفظ اختناق در ایران است و عامل بقای رژیم ولایت فقیه است.
تکرار می‌کنم که رودر روی آخوندها، ما و مردم‌مان در کنار ملت شجاع و سرفراز سوریه ایستاده‌ایم. کودکان‌ معصومشان فرزندان ما هستند و از پریشانی آنها در رنجیم. بر ویرانی شهرهایشان اشک می‌ریزیم. و از بی‌پناهی آوارگانشان مضطربیم. ما خود را شهروندان حلب خون‌فشان می‌دانیم. حلب از مراکز تمدن جهان که در امتداد تاریخ شش هزار ساله‌اش زیر بمبارانهای وحشتناک استقامت می‌کند. حلب که مظهر رنج و پایداری جهان بشری است، دوباره آزاد و آباد به‌پا خواهد خاست. و به‌رغم خواست همه جانیانی که بر سر سوریه ریخته‌اند و به‌رغم سیاست ننگین مماشات، مردم سوریه تنها نیستند؛ سوریه در قلب‌های مردم جهان جا دارد و بی‌تردید پیروز و آزاد خواهد شد.

در بحران کنونی منطقه، هر راه‌حلی برای پایان دادن نهایی به ‌جنگ و ناامنی و مشخصاً مسأله داعش‌ در گرو پایان دادن به دخالت‌های رژیم در منطقه و به‌ویژه در سوریه است. و همکاری با آخوندها برای مقابله با داعش، فاجعه‌بار است، این باعث تقویت رژیم ایران و تروریسم می‌شود و داعش را به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی تغذیه می‌کند.
مقابله با داعش، امری جدا از مقابله با آخوندها و پاسداران نیست. هرقدر که آخوندها پس زده شوند، گروه داعش نیز به‌پایان خود نزدیک می‌شود. ما تمام ملتها و کشورهای منطقه را برای اخراج این رژیم از سراسر منطقه، به ‌یاری می‌طلبیم.

هموطنان عزیز!
این جنبش به رنج و از خودگذشتگی خود و خلقش متکی است. این همان اصلی است که پیوسته، پیش روی جنبش مقاومت راه را روشن کرده است. پیکار کردن، خستگی‌ناپذیر راه پیمودن، با فداکاری راه گشودن و اراده‌های شگرف انسانی را به‌کار گرفتن، راه و رسم پیروزیست.
این، آرمان تابانی است که مسعود فراراه این جنبش گذاشته و مجاهدین را نسل در نسل با آن آموزش داده است. از کسانی که سال‌ها پیش به ‌مبارزه برخاسته‌اند، تا دختران و پسران پرشوری که امروز برمی‌خیزند تا غیرممکن‌ها را ممکن کنند.
این اراده و عزم و نیرویی است که تاکنون به‌رغم اوضاع سهمگین منطقه‌یی و بین‌المللی، جنبش ما را استوار و پرتوان نگه‌داشته است و این اراده‌یی است که از این به بعد با تغییر اوضاع داخلی و بین‌المللی به مراتب بیش از گذشته، این جنبش را برای هموار کردن راه پیروزی مردم ایران یاری می‌کند.
آری، سرانجامی جز پیروزی محتوم برای چنین زنان و مردانی متصور نیست. آن کس که برای خودش هیچ چیز نخواهد. برای خلقش همه چیز را به‌دست می‌آورد. به این یقین داشته باشید. و با روحیه و استقامتی سرشار در کانونهای نبرد یعنی هزار اشرف، برای سرنگونی استبداد مذهبی آماده شوید.
هزار اشرف، برای برقراری آزادی و حاکمیت مردمی است. برای یک جمهوری آزاد و برابر بر اساس جدایی دین و دولت، لغو حکم اعدام و برابری زن و مرد.
روز آزادی ملت ایران و صلح و آرامش در منطقه فراخواهد رسید.
سلام بر شهیدان
سلام بر آزادی.

No comments:

Post a Comment