Saturday, April 14, 2018

وضعيت در ايران انفجاري و بي‌بازگشت است!


وضعيت در ايران انفجاري و بي‌بازگشت است!
نگاهي به رويارويي‌ها بر سر ضرب‌الاجل تعيين شده در خصوص توافقنامه اتمي
عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
با نزديك شدن ضرب‌الاجل 12 مي كه توسط پرزيدنت ترامپ در رابطه با توافقنامه اتمي رژيم ايران تعيين گرديده، گمانه‌زني‌ها در مورد سرنوشت اين توافقنامه رو به افزايش است. برخي‌ها مي‌گويند امريكا از توافقنامه خارج خواهد شد و برخي‌ها نيز مخالف اين نظرگاه هستند. در اين ميان رژيم ايران و لابي‌اش نيز مي‌خواهند خروج امريكا از برجام را آغاز يك جنگ در خاورميانه جابياندازند و از اين طريق در تلاش هستند افكار عمومي را از آن به وحشت بياندازند!
آنچه مي‌تواند مبناي يك تحليل درست از اين موضوع باشد، شناخت درست از ماهيت رژيم ايران است كه اكنون وارد عمر چهل ساله خود شده است. بدون اين مبنا نمي‌توان از آنچه پايان ضرب‌الاجل در پي خواهد داشت سخن گفت.
رژيم كنوني ايران كه يك هدف سياسي ارتجاعي-استعماري زمينه‌ساز روي كار آمدن آن بود، از بدو ورود با سوءاستفاده از احساسات مذهبي مردم ايران، بناي شكل‌گيري و بقاي خود را بر كشورگشايي از طريق جنگ گذاشت. در ابتداي امر خيلي‌ها در منطقه مقهور اين استراتژي اين نيروي تازه به دوران رسيده حاكم بر ايران شدند و سياستي نرم را در رابطه با آن در پيش گرفتند. سياستي كه البته موجب جري‌تر شدن رژيم ايران گرديد و در سالهاي بعد نيز منجر به دخالتهاي بيشتر اين رژيم در امور داخلي كشورها گرديد. نمونة بارز چنين روندي، عراق، سوريه و لبنان و يمن است كه اكنون به يك واقعيت تلخ در عصر حاضر تبديل شده است.
اتخاذ چنين سياستي در رابطه با رژيم بنيادگراي ايران فقط محصور در منطقه نبود. بلكه بخشهاي بزرگي از جهان را نيز فراگرفت و كشورهاي بزرگ جهان سالهاي متمادي با چشم پوشي از جنايات رژيم ايران، به‌خصوص در امر نقض حقوق بشر چنين سياستي را در مقابل رژيم در پيش گرفتند!

اين سياست رژيم هژموني طلب حاكم بر ايران را از حركت متوقف نكرد. رژيم ايران با ابزارهايي از قبيل: به راه انداختن «جريان دروغين اصلاح‌طلبي در حاكميت» و «بخشش دلار و نفت ايران به مماشاتگران غرب» توانسته بود به سكوت در برابر جنايات رژيم يا حمايت از آن را دست پيدا كند. رژيم ايران با سياست «سكوت يا حمايت در برابر پرداخت دلار و نفت» توانسته بود اهداف خطرناك خود را پي بگيرد كه علاوه بر كشتار مخالفان خود در دو سوي مرزها، پروژه دستيابي به سلاح اتمي را نيز تا مراحله پيشرفتة آن به اجراء درآورد. مخرب بودن سياست مماشات با رژيم ايران را مي‌توان از غفلت جامعه جهاني از وجود چنين پروژة  بسيار خطرناك فهميد كه اگر اپوزيسيون ايران آن را افشاء نكرده بود سرنوشت جامعه بشريت معاصر طور ديگري مي‌بود!
اما به نظر مي‌رسيد تا سالهاي نخستين بعداز افشاگري‌هاي مورد اشاره، غرب هنوز در خواب بوده باشد و بازي بايد به دقيقه 90 مي‌كشيد! زيراتوافقنامه‌يي را كه غرب با رژيم ايران به امضاء رساند در واقع باز هم بازي در زمين خودي بود. زيرا در اين توافقنامه  رژيم از دستيابي به سلاح اتمي باز داشته نشده است!  لذا خلع يد كامل اين رژيم از رسيدن به سلاح اتمي بايد به طور مطلق صورت گيرد. واقعيتي كه اكنون جامعه بين‌المللي تا حدودي به آن نزديك شده و جامعه جهاني با ضرب‌الاجل  12 مي 2018 توپ را به زمين رژيم ايران پرتاب نموده است.

بي جهت نيست كه اكنون مشاهده مي‌كنيم  امريكا و كشورهاي مهم منطقه خاورميانه از سياست تعامل و تنازل در برابر رژيم فاصله گرفته و سياست جديد و قاطعي اتخاذ كرده كه بدون ترديد بر سايرين نيز تاثيرگذار خواهد بود. دستيابي رژيم حاكم بر ايران به سلاح اتمي، نه تنها منطقه بلكه جهان را با يك خطر بزرگ عليه روبرو خواهد كرد. زيرا در تفكر ارتجاعي و بنيادگراي ولايت فقيه، هيچ مرزي براي حاكميت به رسميت شناخته شده نيست. همه جهان بايد در يد قدرت «خداوند» باشد كه «ملاها» خود را نماينده آن مي‌دانند!!
بايد با چنين شاختي از رژيم به سرنوشت توافقنامه اتمي در ضرب‌الاجل 12 مي 2018 نگريست. آيا رژيم شروط امريكا را خواهد پذيرفت؟ آيا امريكا بر سر خروج از آن جدي است؟ اگر رژيم شروط امريكا را نپذيرفت آيا توافقنامه الغاء خواهد گرديد؟ و آيا در پي خروج امريكا از توافقنامه، جنگي درخواهد گرفت و ...؟
اينها و بسياري ديگر، سوالاتي است كه مي‌توان به پاسخ تك به تك آنها نشست. اما آنچه به يقين  بايد گفت اين است كه رژيم از اين ضرب‌الاجل ضعيف‌تر از گذشته در صحنه ظاهر خواهد شد و آنچه اين ضرب‌الاجل در پي خواهد داشت آغازي ديگر بر فروپاشي و شكستهاي هرچه بيشتري است كه بر سر راه رژيم ايران قرار دارد.
شناخت دقيق از ماهيت رژيم جنگ طلب حاكم بر ايران به ما مي‌گويد كه صرفنظر از هر فراز و نشيبي كه در اين مسئله وجود داشته باشد تغيير رژيم در ايران روز به روز نزديك و نزديكتر مي‌شود. اگر رژيم شروط غرب را بپذيرد كه «جام زهر پررنگتر» از جام زهر قبلي در پروژه اتمي است و به سرعت بر تمام پيكرة رژيم اثر خواهد كرد. اگر هم شروط مورد نظر را نپذيرد بازهم تحريم‌هاي كشنده‌تري بر رژيم باريدن خواهد گرفت. اگر هم جنگي قرار است دربگيرد، رژيم ايران آغازگر آن است كه پيشاپيش نتيجه‌اش بر همگان روشن است.
و اما سخن آخر،

 در شرايطي به ضرب‌الاجل اعلام شده نزديك مي‌شويم كه قيام مردم ايران وضعيت در ايران را وارد مرحله جديدي كرده و همه راههاي نفس كشيدن و بقا، عقب نشيني يا پيشروي را بر روي رژيم بسته و زمان به زيان رژيم حاكم در حركت است. اين قيام نشان داد كه مردم ايران به كمتر از تغيير رژيم در ايران رضايت نخواهد داد. آنچه سراپاي اين رژيم را در وحشت فروبرده، نه سرنوشت برجام (اگرچه تا ديروز برايش حائز اهميت بسيار بود)، بلكه روند رو به شتابي است كه با اين قيام آغاز شده و تغيير رژيم را در چشم انداز نزديك قرار داده است. براي مردم و اپوزيسيون ايران نيز، سرنوشت برجام از اين نظر حائز اهميت است كه كدام گزينة پيش رو، اين تغيير و تحول بزرگ را بيشتر سرعت مي‌بخشد. از اين رو آنچه بايد نقطه تمركز مردم و اپوزيسيون برانداز اين رژيم باشد آمادگي هرچه بيشتر براي رقم زدن اين تحول بزرگ در ايران براي ايران است.



No comments:

Post a Comment